چهارشنبه بود که سر نماز انقدر گریه کردم که بی حال شدم
چشامو باز کردم دیدم بیمارستانم
حالم اصلا خوش نبود خودم حسابی ناراحت بودم
که دوستم با دادن یه اس حالمو خرابتر کرد
نوشته بود انگار زهرا خطشو عوض کرده
اولش حسابی عصبی شدم که تو چرا اس دادی که بدونی بسته خطشو
یا نه خلاصه سر نماز بودم که واقعا از ته دل ناراحت شدم من که از اون به بعد
حتی یه بارم بهش اس ندادم زنگ نزدم اما عوض کرده بود شمارشو
خلاصه خیلی ناراحت شدم
خدایا چرا؟من چیکار کردم؟
به خدا دارم نابود میشم دیگه خسته شدم
اصلا حالم خوب نیست حوصله ندارم
میدونم یه روز اینطوری خواهم مرد اما خدا کنه زودتر برسه تا این همه عذاب نکشم
چرا زهرا این همه با من بد شد خدا؟من چیکار کردم
خدایا خودت که به همه دلها دسرسی داری یکم خودت باهاش حرف بزن
بگو که من چی میکشم من که فقط اونو داشتم اینطوری تنهام گذاشت
ای خدا یه بار ازش برام فرصت بگیر یا خلاصم کن.......
نظرات شما عزیزان:
|